638

مالکیت (صنعت نانو) ،مسایل قانونی و حقوق آن
چکیده:
فناوری نانو مسائل قانونی جدیدی را در زمینه‌حقوق و مالکیت فردی ایجاد نموده است. شاید بتوان برخی از این مسائل را با قوانین موجود و یا با کنترل و تعدیل قلمرو نانو حل و فصل نمود ولی ممکن است برای کنترل قلمرو نانو نیاز به وضع قوانین جدیدی داشته باشیم.
همچنین فناوری نانو در زمینه مالکیت فکری، مسائلی را در دو سطح متفاوت ایجاد می‌کند. در سطح اختراعات خاص، این بحث وجود دارد که آیا می‌توان ویرایش جدید و نانومقیاس (nanoversion) یک اختراع قبلی را به عنوان یک اختراع جدید ثبت کرد یا نه؟ با توجه به توسعه سیاست‌های ثبت اختراع مربوط به فناوری زیستی، این کار عملی خواهد بود. در سطحی بالاتر این اختلاف نظر وجود دارد که آیا حمایت قوی از اختراعات، فناوری نانو را توسعه خواهد داد یا خیر؟
دیدگاه‌های گوناگون عصر رادیو و عصر اطلاعات، راه‌حل‌هایی برای جلوگیری از سردرگمی اختراعات نانو و همچنین تسریع رشد صنعت نانو ارائه می‌دهد. در این مقاله مسائلی از قبیل قوانین مالکیت فردی و سیاست‌های مربوط به مالکیت فکری، که فناوری نانو ممکن است ایجاد نماید معرفی خواهد شد.

مالکیت و تعدی (Property and Trespass)

قوانین مالکیت فردی و قوانین تخلفاتی با مطرح شدن موضوعاتی مانند قلمرونانو و تحولات ایجاد شده به وسیله نانوابزار و سایر دستاوردهای فناوری نانو مورد تردید قرار گرفته است. اصطلاح قلمرو نانو به هر فضایی که در آن بتوان به نانوابزارها دسترسی پیدا نمود اطلاق نمی‌شود. برخی از اشیائی که ممکن است نانوابزار تلقی شوند، اما در اصل جزء جامدات میکروسکپی می‌باشند، از قلمرو نانو خارج‌اند. به عنوان مثال، دیوار یک خانه ممکن است جامد و یکنواخت به‌نظر برسد اما هر ترک بسیار ریز در دیوار که حتی با چشم دیده نمی‌شود می‌تواند یک قلمروی نانوی بسیار وسیع ‌باشد. با در نظر گرفتن مجموعه‌ای از این ترک‌ها، نانوابزارها به راحتی قادرند ازمیان یک دیوار عبور نمایند. در مورد یک در، هنگامی که در بسته است فاصله موجود میان در و چارچوب آن با اینکه به چشم نمی‌آید، متشکل از منافذ بزرگی است که هر کدام به خودی خود می‌تواند یک قمروی نانوی بسیار وسیع باشد.
حتی بدن انسان نیز به علت وجود روزنه‌هایی درسطح پوست، که پوست را به بخش‌هایی در اندازه‌های 40 تا 100 نانومتری تقسیم می‌کنند و ورودی‌های پروتئین، ویروس‌ها و نانوابزارها می‌باشند، نیز همواره یک قلمرونانو محسوب می شود.
دسترسی به قلمرو نانو می‌تواند یک امتیاز و دستاورد بسیار ویژه و با ارزش باشد، اما این‌که چه کسی از این امتیاز برخوردار خواهد شد، خود می تواند پیامد‌های بسیاری را در پی داشته باشد. یک نظریه در این مورد وجود دارد که در آن، بر لزوم پیشبرد و کنترل فناوری نانو در ادامه مسیر سابق مالکیت فردی یا همان قوانین تخلفاتی تأکید می شود. در نظریه دیگری که می توان آن را یک فرضیه رقابتی محسوب نمود، قلمرو نانو با قلمرو هوایی، که نامحدود و قابل دسترسی برای عموم است، مقایسه می‌شود که باید توسط یک نهاد دولتی کنترل گردد.

الف- قوانین مالکیت فردی

به ‌کارگیری قوانین مالکیت فردی یا قوانین تخلفاتی در مورد قلمرو نانو موجب محدود شدن آن به قلمرو اشیاء ماکروسکپیک می‌شود. مطابق تحلیل قانون مالکیت فردی، نانوابزاری که قادر باشد از میان یک دیوار عبور نموده، به درون خانه‌ای‌وارد شود، حریم‌های خصوصی و شخصی را نقض نموده است. تلقی نمودن نانوابزارها به عنوان تخلف نیز نتایج مشابهی را در پی دارد. دارایی یک مالک می‌تواند توسط یک متخلف که با حقوق مالکیت فردی مخالف است، مورد تعرض و تجاوز قرار بگیرد. در اینجا موضوع قابل توجه این‌است که نانوابزارها، مخصوصاَ برای افراد عادی، می‌توانند کاملاَ غیر قابل تشخیص باشند. به‌این ترتیب هنگامی که نانوابزاری قابل تشخیص نباشد و هیچ اثری از خود، در جایی که بوده یا هست، بر جای نگذارد حقوق مالکیت فردی به شدت نقض می‌شود.
آیا اینکه نانوابزاری بدون ایجاد هیچ آسیب و نشانه‌ای، وارد بدن فردی شده و از آن خارج شود، نوعی تجاوز به حقوق آن شخص محسوب می‌شود؟
موضوع دیگر، حقوق مالکیت صاحبان نانوابزار می‌باشد. اگر شخصی در یک مکان عمومی نانوابزاری را استنشاق نموده و سپس به خانه‌اش برود، آیا این شخص سارق این نانوابزار محسوب می‌شود؟ اگر قلمرونانو به ‌عنوان یک دارایی فردی در نظر گرفته شود، آیا باز هم دولت خواهد توانست مجری قوانین مربوط به آن باشد؟ آیا در این صورت دولت مرکزی ملزم به اداره و کنترل فضای نانو توسط پلیس خواهد شد؟ در این‌صورت برای اثبات تخلفات صورت گرفته، چه تجهیزاتی مورد نیاز خواهد بود؟ هرچند این سوال‌ها فرضی است اما این نکته را آشکار می‌سازد و آن این که فناوری نانو قادر است به طور جدی، قوانین مالکیت و مفاد آن ‌را تحت تأثیر قرار دهد.

ب- قلمرو باز نانو

راهکار دیگر می‌تواند تبدیل قلمرو نانو به یک منبع عمومی و کاملاَ شبیه به قلمرو هوایی باشد، به طوری که هر فرد به طور قانونی، حق دسترسی به آن را داشته باشد. عمومی کردن قلمرونانو، مستلزم صدور مجوز حرکت آزادانه هر نانوابزاری، البته بدون نقض و تجاوز به حقوق فردی اشخاص، می‌باشد. ابزارهای کاهش آلودگی، پاک‌کننده‌های فاضلاب‌ها و ابزارهای کنترل حشرات، نمونه‌هایی از این‌گونه نانوابزار می‌باشند که بر طبق این قانون قادرخواهند بود بدون هیچ‌گونه محدودیتی در فضای نانو حرکت کنند و به هر کجا که به آن‌ها نیاز است بروند. به این ترتیب افراد هم دیگر نگران تخلفات ناشی از رفت ‌و آمد نانوابزارهایشان نخواهند بود.
چنین قوانینی را می‌توان در جهت به کارگیری مفیدتر قلمرونانو و دستیابی راحت‌تر به آن توسعه داد. قوانینی را نیز می‌توان برای برخورد با تخلفات سازمان ‌یافته وضع نمود. اما آیا این قوانین و مقررات قادر خواهند بود بر چالش‌های ناشی از عدم ردیابی نانوابزارها غلبه نمایند؟ قلمرو نانو نامحدود است و نانوابزارها، اشیاء ریز مقیاس موجود در آن هستند. به این ترتیب بدون استفاده از میکروسکوپ‌‌های قدرتمند، که حمل آنها تقریباً غیرممکن است، کشف تخلفات انجام گرفته مشکل خواهد بود.
مشکلی که در اینجا صرف‌نظر از نحوه مالکیت نانوابزار، مالکیت فردی، یا مدل قلمروهوایی وجود دارد، چگونگی تعیین هویت مالک نانوابزار می‌باشد. فرض کنید نانوابزاری در حال گذر از یک خانه توسط صاحب‌خانه و به طور ناخواسته تنفس شود و در درون ریه شخص جا بگیرد و نهایتاَ منجر به التهاب ریه و مرگ صاحب‌خانه شود. واضح است که طبق قوانین مالکیت فردی یا مقررات قلمروهوایی، امکان دارد شخصی که به طور ناخواسته در مسیر حرکت نانوابزار و نهایتاَ آسیب‌های وارده از تنفس آن قرار گرفته مسئول تلقی شود. این قضاوت بدون مشخص شدن هویت مالک اصلی نانوابزار یا کسی که آن‌را در محیط رها کرده است، یک قضاوت ناعادلانه خواهد بود.
با فرض اینکه بتوان قسمتی از ریه شخص را که نانوابزار در آن جای گرفته است، تشخیص داده و سپس برای پیدا کردن نانوابزار آن را جدا نمود؛ چه امکانات و تجهیزاتی برای پیدا کردن شیئی با اندازه کمتر از 100 نانومتر از میان بافت ریه مورد نیاز است ؟ آیا یک متخصص می‌تواند به امید پیدا کردن یک شی‌ء ریز مقیاس از درون یک حجم نسبتاَ بزرگ از بافت ریه، از یک STM (میکروسکپ پیمایشگر تونلی) استفاده کند؟
مشخص نمودن سازنده نانوابزار می تواند به سادگی نگاه کردن به یک نانو ابزار در زیر میکروسکوپ باشد؛ چراکه هر شرکت سازنده نانوابزار برای شناسایی تولیداتش پیش‌بینی‌هایی را انجام می‌دهد. تشکیلات عرضه‌کننده نانوابزار برای تجهیز جامعه به فناوری نانو راهکارهایی را ارائه می‌دهند که با استفاده از آن، منشأ تولید یک نانوابزار قابل ردیابی خواهد بود. اما نکته مهم این جاست که در عین تعیین نمودن سازنده یک نانوابزار، هویت مالک و کسی که نانوابزار را در محیط رها کرده است، همچنان نامعلوم باقی می‌ماند. به دلیل متداول و عمومی بودن استفاده از نانوابزار و نیز اینکه افراد بسیاری می‌توانند صاحب نانوابزار باشند، پیدا نمودن مالک اصلی و کسی که واقعاَ آن را در محیط رها کرده است، ناممکن می‌باشد و البته در این صورت سازنده نانوابزار نیز مسئول حادثه پیش آمده نخواهد بود.
دشواری تعیین نمودن مالک اصلی نانوابزار که به طور تصادفی مسئول این حادثه است، دولت یاکارخانه سازنده نانوابزار را ملزم می‌کند که در موقع فروش نانو‌ابزار مبلغی را به‌منظور جبران خسارات احتمالی که نانوابزار ممکن است در آینده به بار آورد، از خریدار دریافت نموده و نزد خود نگه دارد تا به کسانی که در آینده ممکن است توسط نانوابزار صدمه ‌ببینند، پرداخت شود. اما در صورتی که جراحات و صدمات ایجاد گردیده غیر قابل جبران باشند، این وجه ذخیره شده قادر به جبران خسارت وارده خواهد بود؟ این قبیل پرسش‌ها با اینکه عموماَ غیر قابل پاسخگویی هستند اما در نهایت این موضوع را روشن می‌سازند که چگونه فناوری نانو می‌تواند سیاست اجتماعی، قوانین مالکیت و حریم‌های شخصی را تحت تاثیر قرار دهد.


حریم (Privacy)

اگرچه با در نظر گرفتن قلمرونانو به صورت قلمروهوایی، پیامدهای ناشی از محدودیت‌های ایجاد شده توسط قوانین مالکیت فردی برطرف می‌شود، اما مدل قلمروهوایی نیز نمی تواند جوابگوی این مسئله باشد که چه‌نوع کنترلی را می‌بایست در مورد قلمرونانو اعمال نمود. واضح است که به واسطه مثال‌ذکر شده، نانوابزارها نباید مجاز به ایجاد خسارت در قلمرونانو باشند، اما آیا می‌توانند مجاز به کسب خبر از شرایط یا رویدادهای قلمرونانو و یا گزارش نمودن هر رویداد رخ داده درقلمرو نانو، به صاحبانشان باشند؟
موضوع دیگر این‌است که دامنه قلمرونانو در مکان‌های عمومی مانند چهار‌راه‌ها و استادیوم‌های همگانی، برای نشان دادن و گزارش کردن رفتار و مکالمات مردم تا چه حد باید باشد؟ آیا چنانچه نانوابزاری قادر به استراق سمع مکالمات دیگران، از راه دور و گزارش آن به سایر افراد باشد، یا چنانچه نانوابزاری در جایی برای مقاصد جاسوسی به کار گرفته شود، اینها نمونه‌هایی از نقض حقوق شخصی افراد نیستند؟
برای حفاظت از حریم خصوصی افراد، ممکن است بتوان مقرراتی را به منظور کنترل عملکرد نانوابزارها در قلمرونانو، وضع نمود اما آیا با وجود تعدد نانوابزارها و نیز مشکل بودن تشخیص آنها، این مقررات قابل اجرا خواهند بود؟
چالش‌های به وجود آمده در مورد قوانین قلمرونانو را می‌توان به‌طور خلاصه با این جمله مشهور ریچارد فاینمن
(1959)، در پایین فضای بسیاری وجود دارد، به این صورت بیان نمود که آیا مامور نیز به به تعداد کافی در پایین برای محافظت و سالم نگه داشتن این فضاها وجود دارد؟

موضوعات قابل پتنت شدن

یک اختراع برای آنکه قابل ثبت شدن باشد باید از دو ویژگی تازگی و غیربدیهی بودن برخوردار باشد. هر اختراع فقط برای یک‌بار جدید و غیربدیهی است. همچنین درخواست‌های ثبت اختراع باید به‌گونه‌ای تنظیم گردند که یک شخص متخصص در صنعت مربوطه، با استفاده از آن قادر باشد آن اختراع را بدون انجام تعداد نامعقولی آزمایش، ساخته و به کار ببرد. چنین درخواستی به منزله یک مرجع و دستورساخت برای اختراع مورد نظر تلقی می‌شود.
به دلیل شباهت بیشتر نانوساختارها با نمونه‌های مشابه ماکروسکوپی، بررسی ویژگی‌هایی همچون تازگی و ذاتیت و قابل ساخت بودن اختراعات جدید فناوری نانو با مشکل روبه‌روست.

الف- تازگی و ذاتیت (Novelty & Inherency)

چنانچه اختراعی جدید نباشد مجوز ثبت اختراع برای آن صادر نمی‌شود. وجود هر تفاوتی، هر چقدر هم جزئی، ممکن است ابتکار نویی را میان اختراع جدید و اختراع قبلی به‌وجود بیاورد. به عنوان مثال، فرض نمایید که برای یک بیل با مشخصات یک دسته بلند و استوانه‌ای شکل که به یک انتهای آن تیغه دایره‌ای شکل بیل متصل شده است، درخواست حق ثبت اختراع شده باشد. پس از این هر بیل دیگری که با یک دسته بلند و استوانه‌ای با یک تیغه گرد متصل به یک انتهای آن ساخته ‌شود، اختراع جدیدی محسوب نمی‌شود. اما درصورت وجود حداقل یک تفاوت جزئی در بیل ساخته شده با بیل قبلی، دومی می‌تواند یک اختراع جدید باشد. بنابراین بیلی با یک دسته چهاگوش و یا بیلی با تیغه چهاگوش در انتهای دسته‌اش، هر کدام اختراعات جدیدی به‌شمار می‌روند.
موضوع تازگی در فناوری نانو ممکن است به وضوح آنچه در مورد بیل ذکر شد، نباشد. فرض کنید مجوز ثبت اختراع برای یک لوله کربنی در مقیاس میکروسکپیک که دیواره‌های آن متشکل از هزاران یا حتی میلیون‌ها اتم کربن متصل به هم بوده و مجرای میان لوله که ممکن است حتی کوچک تر از یک شکاف یک اینچی باشد، صادر شده باشد. حال تصور کنید پس از صدور این مجوز، دانشمند دیگری یک نانولوله کربنی تک‌جداره‌ای را اختراع نماید که دیواره آن تنها از یک لایه از اتم‌های کربن ساخته شده و دارای مجرایی میانی با اندازه‌ای در حد نانومتری باشد؛ این نانولوله را به دلیل داشتن اجزای متفاوتی از لوله کربنی ماکروسکپیک اولیه، از جمله دیواره نازک‌تر و مجرای باریک‌تر، می‌توان یک اختراع جدید به حساب آورد.
مفهوم تازگی به نوعی دربرگیرنده مفهوم ذاتیت نیز می‌باشد. یک اختراع امکان دارد به‌طور ذاتی اختراع مورد ادعای بعدی را از قبل پیش‌بینی نماید، حتی چنانچه در امتیاز‌نامه‌اش صراحتاً به اختراع دوم اشاره‌ای نشده باشد.
در مورد لوله کربنی، چنانچه ضخامت جداره و قطر مجرای لوله کربنی ماکروسکپیک دقیقاً تعیین و ثبت نگردیده باشد، یک ممیز می‌تواند استدلال نماید که هنگام تولید لوله کربنی ماکروسکپیک، به‌طور ذاتی تولید نانولوله‌کربنی تک‌جداره از قبل پیش‌بینی شده است.
این‌چنین تعبیر گسترده‌ای از ذاتیت، مجموعه‌ای از انواع استدلالات را در بر دارد که به وسیله آنها می توان درخواست‌های ثبت اختراع مربوط به هر نانوساختاری را که در اصل یک ویرایش پیشرفته‌تر از اختراع میکروسکپیک قبلی است، رد نمود. چنین رویکردی تدریجاً به توقف روند پیشرفت فناوری نانو خواهد انجامید؛ چرا که با توجه به این استدلالات ‌‌فقط تعداد معدودی از اختراع‌ها قابل ثبت شدن خواهند بود.
دکترینی که دادگاه‌ها در مورد این قضیه تصویب نمودند این است که چنانچه جزئی از اختراع دوم توسط اختراع اولیه به‌طور ذاتی پیش‌بینی شده باشد، اما اختراع دومی تحت شرایط ویژه‌ای، آثار متفاوتی را از خود نشان دهد که اختراع اول فاقد آنهاست، پیش‌بینی انجام شده توسط اختراع اولیه دلیل کافی برای جلوگیری از ثبت اختراع دومی نمی باشد.
صدور امتیازنامه شماره 5/424/054 برای نانولوله‌های کربنی تک‌جداره و چند جداره گواه این نکته است که سازمان اعطای مجوز ثبت اختراعات و علائم تجاری ایالات متحده (USPTO) این دکترین را در مورد ذاتیت پذیرفته و به کار گرفته است.
USPTO
ممکن است همان تفسیر ابتدایی ذاتیت را در مورد اختراعات تولید شده توسط فرایندهای MEMS به کار برد. روش‌های ساخت MEMS توانایی ساخت اشیا را هم در مقیاس میکروسکپیک وهم در مقیاس نانو دارا می‌باشند. البته یک ممیز باز هم می‌تواند به‌طریق منطقی و معقولی ثابت نماید که‌نانوساختار تولید شده به وسیله فرایند MEMS چنانچه با اختراعی مشابه که با همین روش و در مقیاس میکروسکپیک ساخته شده است، مقایسه گردد، جدید نیست.

ب- بدیهی بودن (obviousness)

دومین مانع بر سر راه ثبت یک اختراع، اصل بدیهی بودن است. این عامل مهم می‌تواند مانع از اعطای حق ثبت به یک اختراع شود مگر اینکه اختراع جدید شامل یک تعمیم و یا تغییر واضح نسبت به اختراع قبلی باشد. با توجه به مثالی که در مورد اختراع بیل بیان شد، هر شخص ماهر در فن بیل سازی باید این را رعایت کند که برای اختراع یک بیل جدید، تیغه بیلش نباید گرد باشد. مثالی از یک تغییر غیر بدیهی در ساخت یک بیل جدید می‌تواند شامل یک شکاف تعبیه شده در پایین تیغه برای افزایش انعطاف پذیری بیل باشد.
یک اختراع جدید مشابه اختراعات قبلی در حالی غیربدیهی محسوب می‌شود که قابلیت‌های غیر منتظره‌ای را از خود نشان دهد که اختراع قبلی فاقد آنها باشد.
در مورد اختراع بیل، چنانچه بیلی با تیغه گرد توسط فرآیند ویژه‌ای به‌گونه‌ای ساخته شود که دارای استحکامی 10 برابر بیل‌های معمولی باشد، احتمالاَ این بیل به عنوان یک اختراع جدید ثبت می‌گردد. به همین ترتیب نانولوله کربنی تک‌جداره در مقایسه با یک لوله کربنی که در مقیاس میکروسکپیک ساخته شده است، یک اختراع غیربدیهی است، چراکه قابلیت انتقال جریانی معادل یک میلیون آمپر بر سانتی‌متر مربع را داراست، در صورتی که لوله کربنی ماکروسکپیک چنین قابلیتی را ندارد. ظرفیت بالای انتقال جریان توسط نانولوله یک قابلیت غیرمنتظره و پیش‌بینی نشده می‌باشد. البته این احتمال وجود دارد که خواص کوانتومی نانوساختارها و نانومواد همواره آنها را به‌عنوان اختراعات غیربدیهی مطرح کند.
لزوم افشای توانایی‌ها و مشخصات اختراعات همچنین به نفع نانوابزارهایی خواهد بود که دقیقاَ مشابه ابزارهای ساخته شده در مقیاس ماکروسکپیک می‌باشند. یک درخواست ثبت اختراع مربوط به یک ابزار ماکروسکپیک که قبل از کشف فناوری نانو اعلام گردیده است، به ‌هیچ وجه قادر به پیش‌بینی و توصیف نحوه ساخت همان ابزار در مقیاس نانو نیست، بنابراین ابزارنانوساختار را بدیهی نمی‌کند.
دادگاهی که در مورد یک ثبت اختراع شیمیایی حکم می‌کند، غیربدیهی بودن نانوساختارهایی را که کاملاً مشابه یک ابزار ماکروسکوپی است، تبیین می‌کند.
هنگامی که ساختار یک اختراع جدید توسط اختراع قبلی پیش‌بینی شده باشد، اختراع جدید تنها در صورتی غیر بدیهی است که در زمان اختراع قبلی هیچ فرایندی که با آن بتوان اختراع جدید را تولید نمود، موجود نبوده باشد.

ج- امتیازنامه‌های زیست‌فناوری

صدور مجوز‌های ثبت اختراع در مورد فناوری نانو از جهتی با صدور امتیازنامه‌های زیست فناوری قابل مقایسه است. با توجه به این بحث که نانوساختارهایی که ویرایشی جدید از ساختارهایی در مقیاس ماکروسکپیک هستند، ذاتاً بدیهی وغیرتازه می‌باشند، عدم تازگی و بدیهی بودن برای نانوابزارها مانع اعطای حق اختراع به آنها خواهد شد، اما راه حلی نیز برای غلبه بر این مشکل وجود دارد.
صنعت زیست‌فناوری نیز از این نظر در موقعیت مشابهی قرار دارد؛ چراکه قانون اعطای حق ثبت اختراع از صدور حق ثبت برای اختراعاتی که ماهیت طبیعی دارند با این استدلال که این اختراع توسط طبیعت به وجود آمده، جلوگیری می‌نمایند.
به عنوان مثال چنانچه یک اسکی باز کشف کند که با مالیدن صمغ درختی خاص بر روی چوب اسکی، سرعت عبور آن از میان برف 20 برابر خواهد شد به این صمغ حق ثبت اختراع تعلق نمی‌گیرد، چراکه صمغ، یک ماده طبیعی است که توسط طبیعت به وجود آمده است.
درمثال دیگر یک ژن انسانی را در نظر بگیرید و فرض کنید که دانشمندی موفق به جدانمودن یک ژن و کپی‌برداری از یک قسمت آن شود، و برای این کشف درخواست حق ثبت اختراع نماید. اگرچه در وهله اول به نظر می‌رسد که این اختراع به دلیل اینکه از یک عامل طبیعی به دست آمده غیر قابل ثبت است اما این طور نیست، زیرا به دلیل اهمیت تأثیراتی که این اختراع، از لحاظ علوم زیستی، بر جامعه خواهد گذاشت، احتمال اعطای مجوز ثبت اختراع به آن وجود دارد.
Ananda M.Chakrabarty
میکروبیولوژیستی است که موفق شد به روش اصلاح ژنی یک نوع باکتری را قادر به هضم نفت خام نماید، اما درخواست حق ثبت اختراعش توسط ممیزان به دو دلیل رد شد. اول به دلیل اینکه خالق این باکتری طبیعت می‌باشد و دوم به این علت که در آن زمان در مورد ارگانیزم‌های زنده حق ثبت اختراع صادر نمی‌شد.
اما مؤسسه ثبت اختراع Appeals و Board حکم صادر شده را نقض نمود، چراکه این باکتری‌ها به طور طبیعی چنین خصوصیتی را نداشتند و پس از اصلاح ژنی توسط انسان این قابلیت را به دست آورده بودند؛ اما دلیل دوم، مبنی بر اینکه ارگانیزم‌های زنده قابل ثبت شدن نبودند باز هم به قوت خود باقی بود و باز هم درخواست ثبت اختراع Chakrabarty پذیرفته نشد.
پس از آن این پرونده به دادگاه عالی ارجاع شد تا در مورد قابل ثبت بودن یا نبودن باکتری‌های زنده حکم نماید. این دادگاه در نهایت اعلام کرد که به دلیل اینکه این باکتری‌ها دارای ویژگی هایی غیر از ویژگی‌های طبیعیشان هستند به آنها حق ثبت اختراع تعلق می‌گیرد. با استفاده از این قانون، برای عناصری که مشابه عناصر موجود طبیعی هستند اما در شکلی غیر از شکل اصلی و طبیعی‌شان ارائه می‌شوند، امکان صدور مجوز ثبت اختراع وجود دارد. به ژن‌ها و اجزای ژنی (gene fragments) نیز حق ثبت اختراع تعلق می‌گیرد زیرا جداسازی و خالص‌سازی رشته‌های DNA دستاورد نبوغ بشر است و نه محصول طبیعت.
پس از اینکه دادگاه فدرال استاندارد، جداسازی و خالص‌سازی را تصویب نمود، ممیزان اختراعات زیستی مؤسسه USPTO به این نتیجه رسیدند که باید به ارگانیزم‌های زنده‌ای که به‌گونه‌ای توسط نبوغ بشر اصلاح می‌شوند حق ثبت اختراع تعلق بگیرد، چراکه بدون وجود انگیزه دریافت حق ثبت اختراع، تمایل به سرمایه‌گذاری در تحقیقات DNA به شدت کاهش می‌یابد.
Chakrabarty
ثبت اختراعش444) (U.S. No.4,259, را مدیون این سیاست کلی است که حمایت از اختراع عامل بسیار مهمی در جهت پیشرفت محصولات زیست فناوری و نهایتاً پیشرفت پزشکی می‌باشد. مشابه چنین وضعیتی در زمینه فناوری نانو نیز دیده می‌شود.
فناوری نانو یک فناوری جدید، دارای قابلیت‌های بسیار عظیم است , همان طور که اعطای حق ثبت اختراع‌ها در حوزه زیست فناوری سودمند است، مزایای مشابهی را نیز در مورد فناوری نانو در پی دارد.


پیامدهای سیاست اجتماعی مالکیت فکری

وضعیت مطلوب حمایت از اختراع در زمینه فناوری نانو، خود بخشی از یک بحث گسترده تر می‌باشد، به این نحو که ادامه سیاست مالکیت فکری منجر به ارتقای قلمروی گسترده علوم و فناوری نانو خواهد شد.
با بازبینی تاریخچه عصر رادیو و عصر اطلاعات تأثیر عواملی مانند حمایت از اختراع و اعطای حق ثبت اختراع بر رشد فناوری و صنعت روشن‌می‌گردد. تجربه‌های به دست آمده از این دو عصر ما را در کسب رهنمودهایی برای دستیابی به سودمند‌ترین سیاست‌ها در جهت توسعه و پیشرفت هر چه بیشتر فناوری نانو یاری می‌دهد.


الف - عصر رادیو

عصر رادیو در سال 1910 و در دوره حمایت قدرتمند از اختراع‌ها آغاز شد. بیشترین میزان گسترش ثبت اختراع‌ها در زمینه رادیو در این دوره با استفاده از سرمایه‌های خصوصی انجام گرفت وگروه‌های مختلفی موفق به ثبت اختراعات شدند. فناوری رادیو، مانند بیشتر فناوری‌ها، بر بستری از اختراع‌های بنیادی مورد نیاز برای ساخت رادیو، استوار بود.
انحصاری که گروه‌های رقیب با اختراع‌هایشان ایجاد نمودند، باعث به وجود آمدن جنگلی از اختراعات شد که هدایت و کنترل آن بسیار مشکل بود. لذا بارها گروهی که مدعی بود زودتر اختراعی را انجام داده است از گروه رقیب به علت تخلف و نقض حق ثبت اختراعش ادعای خسارت می‌نمود.
بیشه‌زار سردرگم اختراعات رادیو، هنگامی روبه روشنی رفت که مطالعاتی توسط نیروی دریایی آمریکا در سال 1919 نشان داد که هیچ شرکت منفرد صاحب پتنت‌های بنیادی نمی‌تواند یک رادیو یا یک گیرنده را با نادیده گرفتن حق دیگران به بازار عرضه کند.
اگرچه دادخواست‌ها و افزایش اجرت اعطای مجوزثبت اختراع، هزینه‌های معاملات مربوط به تولید و توسعه رادیو را افزایش داد اما هیچ دلیل قاطعی مبنی بر اینکه شرایط سفت و سخت ثبت اختراع موجب توقف روند پیشرفت صنعت رادیو و یا کاهش کیفیت محصولات رادیویی گردید، وجود ندارد.
در سال 1920 عصر رادیو وارد دوره تثبیت شد. در پی کاهش موانع در مسیرتولید رادیو، نیروی دریایی ایالات متحده به فکر ادغام کلیه حق اختراع‌های مربوط به رادیو در یک مؤسسه مستقل افتاد. به این ترتیب یک شرکت ایالات متحده، جنرال الکتریک، شرکت رادیوی آمریکا، RCA، را تشکیل داد و یکی کردن حق ثبت اختراع‌های مربوط به رادیو را آغاز نمودند. پس از آن RCA برای مسلط شدن بر عرصه صنعت رادیو و از رده خارج نمودن تمامی رقبا، شروع به واگذاری محدود حق ثبت اختراع‌ها آن‌هم به صورت انحصاری نمود. در سال 1929، دولت فدرال به این نتیجه رسید که متمرکز نمودن حق ثبت اختراع‌ها در یک مؤسسه منفرد که به طور محدود مجوز صادر می‌کند، گامی در جهت ایجاد و افزایش انحصار است. بنابراین، دولت مجوزی مبنی بر واگذاری کلیه مالکیت فکری RCA به هر شرکت مشهور دیگری را صادر نمود و به این ترتیب RCA منحل گردید.
مرور تاریخچه عصر رادیو این نکته را روشن می‌سازد که حمایت قدرتمند از اختراع‌ها می‌تواند به ایجاد سردرگمی اختراع‌ها بینجامد که این خود عاملی برای افزایش هزینه پیشرفت فناوری، به واسطه دعاوی قضایی، به منظور دفاع از حقوق ثبت اختراع‌های ثبت شده می‌باشد.
ب- عصر اطلاعات
عصر اطلاعات در سال 1940 آغاز شد و در برخی از زمینه‌ها تا امروز ادامه یافته است. از کارهای اساسی که در عصر اطلاعات انجام شد می‌توان از صدور مجوز ثبت برای ترانزیستور(AT&T)، رایانه اشتراکی (IBM) و نرم‌افزار به‌عنوان اختراعات پایه نام برد. تولید ترانزیستور و رایانه اشتراکی هر دو در دوره‌ای آغاز شدند که از اختراع‌ها به شدت حمایت می‌شد.
در سال 1956، شرکت‌های AT&T و IBM هر دو طی احکامی از مسیر صدور انحصاری حق اختراعات�ت اختراعات می‌باشد.
مجبور کردن یک شرکت به واگذاری غیر انحصاری امتیازنامه فناوری پایه‌‌اش لزوماً زیان مالی را متوجه آن شرکت نخواهد ساخت. همان‌گونه که اعمال چنین وضعیتی در مورد شرکت‌های AT&T و IBM نشان داد که این گونه واگذاری غیر انحصاری حق اختراع، منجر به پیشرفت کلیه ابعاد و بخش‌های یک صنعت خواهد گردید. دانشگاه کلمبیا نیز به‌طور ارادی تصمیم به واگذاری غیر انحصاری مجوز فناوری‌اش به نام MPEG-2 گرفت و از این راه بیش از 98 میلیون دلار به عنوان حق‌اختراع به دست آورد.
البته این پرسش که چه کسی و بر چه مبنایی می‌بایست تعیین کند که کدام اختراع‌ها پایه و اصلی هستند و ملزم به واگذاری غیر انحصاری می‌باشند، تاکنون بی پاسخ مانده است.
دلیل دیگر بر لزوم واگذاری غیر انحصاری مجوز، زمان‌بندی(timing) است. چنانچه شرکتی پیش از اینکه بتواند سرمایه مورد نیاز برای توسعه فناوری اش را به دست آورد، به علت نیاز مالی مجبور به واگذاری غیرانحصاری حق اختراع فناوری اصلی‌اش شود، واضح است که شرکت‌های دیگر برای زودتر توسعه دادن آن فناوری تحریک خواهند شد.
یک زمان مقتضی برای اعمال اجبار در مورد واگذاری غیر‌انحصاری مجوز، هنگامی است که محصولات تولید شده بر اساس اختراع‌های پایه، وارد بازار می‌شوند. صاحب اختراع پایه از فروش محصولات و حق اختراعی که در ازای واگذاری قانونی حق اختراع فناوری پایه‌اش به دست می‌آورد، صاحب سود چشمگیری می‌شود. شرکت‌های دیگر نیز از فروش محصولاتی که شاید برای مالک اصلی حق اختراع شخصاً امکان تولید و وارد نمودن آنها به بازار وجود نداشته، سود خواهند برد.
همزمان با توسعه صنعت، شرکت‌های فناوری نانو امتیاز نامه‌های حفظ شده فناوری‌هایشان را در مسیر رواج همگانی فناوری نانو و تولید محصولات بیشتر، به کار خواهند گرفت و همزمان با به جریان افتادن سود ناشی از ارائه محصولاتشان، دعاوی قضایی، که نشانه‌ای از بروز سردرگمی در اختراع‌هاست، خود را نشان می‌دهد. با این همه، واگذاری غیرانحصاری حق اختراع‌های اصلی می‌تواند عاملی کلیدی برای توسعه عرصه فناوری باشد.

جمع‌بندی

فناوری نانو موجب بروز چالش‌هایی در مفهوم کنونی قانون شده است. پیدایش و ورود نانو‌ابزارها و یا حتی نانوحسگرهای ساده به زندگی، موجب گسترش مرزهای قلمرونانو شده و امکان حرکت اشیا در میان قلمرونانو، مفاهیم رایج مالکیت و حریم‌های خصوصی و شخصی را نقض می‌کند.
وضع قوانین مربوط به قلمرو نانو و حفظ و تأکید بر رعایت و اجرای آنها، نقشی بسیار مهم و تعیین کننده در توسعه فناوری نانو دارد.
دستاوردهای فناوری نانو می‌توانند به علت بدیهی بودن، غیر قابل دریافت حق ثبت اختراع باشند.
تجربه اعطای حق ثبت اختراع در حوزه زیست‌فناوری نشان می‌دهد که در مسیر اعطای حق ثبت اختراع به یک فناوری جدید و قدرتمند، هیچ مانع غیر قابل رفعی وجود ندارد.
از جمله پیامد‌های مالکیت فکری و تأثیر آن بر فناوری نانو این است که سیاست عمومی را تبدیل به بهترین و مؤثرترین ابزار رشد و توسعه فناوری نانو نموده است.
حمایت از اختراع می‌تواند انگیزه اولیه شروع یک تحقیق یا اختراع باشد، اما همین عامل ممکن است منجر به ایجاد سردرگمی اختراعات شده و در نهایت فناوری را به سمت دعاوی قضایی پرهزینه ناشی از تعداد اختراع‌های پایه، سوق دهد.
یک رویکرد امیدبخش به‌منظور جلوگیری از بروز سردرگمی اختراع‌ها، اجباری نمودن واگذاری غیرانحصاری حق اختراع‌های پایه می‌باشد. اما تاکنون روش مناسبی برای تعیین اینکه کدام اختراع‌ها پایه و اصلی هستند، پیدا نشده است.